ساختن عمارتی که به چهارطاقی شبیه باشد. چهارطاق پدید آوردن. - چهارطاق کردن در، در را بتمامی بازکردن. هر دو لنگۀ در را بالتمام بازکردن. (یادداشت مؤلف). - ، کنایه از بازکردن دو زانوی خمیدۀ شخص نشسته است بطرفین چنانکه انتهای دوران نمایان گردد
ساختن عمارتی که به چهارطاقی شبیه باشد. چهارطاق پدید آوردن. - چهارطاق کردن در، در را بتمامی بازکردن. هر دو لنگۀ در را بالتمام بازکردن. (یادداشت مؤلف). - ، کنایه از بازکردن دو زانوی خمیدۀ شخص نشسته است بطرفین چنانکه انتهای دوران نمایان گردد